کاروان عشق

کاروان عشق را آتش زدند

آتشی بر خرمن جانان زدند

کاروان گر آتشی بر خود بدید

کاروان‏سالار ما جز گل ندید

کاروان‏ها عاشقان را می‏برند

آتش عشقش به جان‏ها می‏خرند

آتش این عشق بر دلها نشست

کاروان‏سالار آن جز دل، نبست

کودکان غزه چشم بر کاروان

مادران گریان به حال کودکان

هر مسافر عشق را بر دل نهاد

خشم صهیون آتشی در دل نهاد

شعله این عشق دنیا را گرفت

نفرت صهیون جهان را برگرفت

آتش نفرت کجا و نار عشق

کینه صهیون کجا و مهر عشق

نار عشق دنیا به باقی می‏کند

کینه صهیون جهانی را فنائی می‏کند

این جهان را کاروان عشق دان

مقصدش را رو به حق، الله دان

گر فنا شی در ره این کاروان

راه را جز رو به سوی حق ندان